جوان خیلی متین به مردنزدیک شدوگفت:ببخشیدآقا!من میتونم1کم به خانوم شمانگاه کنم ولذت ببرم؟مردکه اصلاتوقع چنین حرفی نداشت،ازجادررفت ومیان جمعیت،یقه جوان راگرفت وعصبانی،اورابه دیوارکوفت وفریادزد:مردیکه عوضی،مگه خودت ناموس نداری؟
جوان،خیلی آرام،بدون اینکه ازرفتارمردناراحت شود،همانطورمتین ادامه داد:خیلی عذرمیخوام،فکرنمیکردم این همه عصبی وغیرتی شین،دیدم همه بازاردارن بدون اجازه نگاه میکنن ولذت میبرن،گفتم حداقل ازشمااجازه بگیرم که نامردی نکردباشم،حالا هم ازخیرش گذشتم.
مردخشکش زد،زیرچشمی زنش رابراندازکرد
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/01/01 - 19:41
پیوست عکس:
cd55626d4fa2c31a9d0259e52074adb5-425.jpg
cd55626d4fa2c31a9d0259e52074adb5-425.jpg · 425x250px, 16KB